اغفال سیاه دختر ۱۳ساله توسط کارگر هوسران
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۹۷۳۳۷
کابوسهای روز سیاه دختر عاشق پیشه در خلوت جوان مورد علاقهاش تا جایی پیش رفت که دخترک را پریشان کرد، او به فکر نبودن و خودکشی افتاد و اگر مادرش نبود فاجعهای رخ میداد.
به گزارش روزنامه ایران، مهشید ۱۳ ساله هر روز به مدرسه میرفت، با تعطیلی مدرسه نیمی از مسیر را با همکلاسیهایش بود و بعد از جدایی از مسیر دوستانش به تنهایی به خانه بازمیگشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه چیز خوب پیش میرفت و مهشید بیشتر اوقاتش را سرگرم درس خواندن بود تا اینکه چندی قبل وقتی از مدرسه به خانه بازمیگشت کارگر ساختمان روبهروی خانهشان را دید.
کارگر ساختمان نیمهکاره پسر خوش چهره و زیبایی بود و مهشید وقتی از جلوی این پسر جوان عبور کرد، نگاهش به نگاه پسر جوان گره خورد و این روز فراموش نشدنی برای مهشید بعد از گذشت زمان به تلخترین روز زندگیاش تبدیل شد.
مهشید داخل خانه شد، اما ذهنش بیرون خانه و پیش کارگر ساختمان بود، اما سعی کرد با درس خواندن و انجام کارهای خانه کنار مادرش نگاههای پسر جوان را فراموش کند، ولی فردا صبح وقتی برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شد ابتدا یک نگاه کلی به ساختمان نیمهکاره انداخت و بعد به مدرسه رفت و گاهی اوقات در سر کلاس نیز فکرش درگیر پسر جوان میشد.
ظهر مدرسه تعطیل شد و دختر ۱۳ ساله به سمت خانه آمد و این در حالی بود که هرچه به خانه نزدیکتر میشد دلشوره به دلش میافتاد تا اینکه کارگر ساختمان روبهروی خانهشان را مقابل خودش دید.
سهیل با لبخند شماره موبایلش را در اختیار مهشید گذاشت و از او خواست که با هم در ارتباط باشند و دختر نوجوان بعد از گرفتن شماره تلفن به سرعت به خانه رفت.
مهشید به خاطر سن کمی که دارد گوشی موبایل نداشت به همین خاطر گاهی اوقات گوشی موبایل مادرش را دست میگرفت و وقتی در خانه شرایط را فراهم میدید به سهیل زنگ میزد و دختر نوجوان از این تماسی که گرفته بود میترسید و خیلی کوتاه با پسر جوان صحبت میکرد.
روزهای نخست مهشید وقتی به سهیل زنگ میزد با ترس و نگرانی بود، اما با گذشت چند روز دیگر به تماسهای تلفنی و صحبت کردن با سهیل عادت کرده بود و دیگر یک دل نه صد دل عاشق پسر جوان شد.
همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه یک روز مهشید وقتی از مدرسه خارج شد سهیل را پیش روی خود دید و سهیل که میدانست دختر نوجوان دلباخته او شده است و پیشنهادش را رد نمیکند از مهشید خواست تا با او به خانهشان برود.
مهشید با آن فکر کودکانهاش پیشنهاد سهیل را پذیرفت و همراه پسر جوان به خانهشان رفت، خانه کوچک بود سهیل ادعا کرد که خانه برای خودش است و در ادامه صحبتها شروع شد و مهشید نمیدانست در تله یک شیطان افتاده است تا اینکه پسر جوان خودش را به مهشید نزدیک کرد.
مهشید درک و فهم زیادی از رفتارهای نامتعارف سهیل نداشت و بعد از مدتی رابطههای سهیل با مهشید زیاد شد و این در حالی بود که پسر جوان در خصوص ازدواج با او صحبت میکرد و مهشید فقط دلباخته بود و متوجه حرفها و اتفاقاتی که برایش رقم خورده است نبود تا اینکه به خاطر رابطههای پسر جوان دچار بیماری شد و از همان روز سهیل ناپدید شد و وقتی حال مهشید بدتر شد مادرش با توجه به وضعیت حال روحی و بیماری و تماسهایی که دخترش داشت به ماجرا مشکوک و راز دوستی مهشید و رابطهاش با سهیل برملا شد و آتشی بر دل مادر افتاد.
بعد از چند روز سروکله سهیل پیدا شد و این در حالی بود که مهشید دیگر اجازه حرف زدن با او را نداشت و پدرش که نگران حال دخترش شده بود از مادرش فقط شنید که دخترش با یک پسر آشنا شده است و دیگر از عمق فاجعه خبر نداشت.
سرنوشت دختر درسخوان و ساده خانواده تغییر کرده بود و مهشید دیگر نمیتوانست درس بخواند و صبح و شب به اشتباهی که انجام داده بود فکر میکرد و کابوسهای شبانه دیگر امانش را بریده بود و نمیدانست چه سرنوشتی در انتظارش است و اگر یک روز پدرش به اشتباهاتی که دخترش کرده آگاه شود چه اتفاقی رخ میدهد.
مادر مهشید با توجه به دلنگرانیهایی که نسبت به دخترش داشت و همین طور از حرفهای دخترش که فهمید به سمت ناامیدی و خودکشی رفته تصمیم گرفت برای نجات دخترش از این منجلاب از پلیس کمک بخواهد و در همین راستا مادر به مرکز مشاوره پلیس مراجعه کرد و اظهار داشت که دخترش در لبه پرتگاه خودکشی قرار دارد.
مادر نگران گفت: دخترم دچار افسردگی شده و اشتهایی به غذا خوردن ندارد و در گوشی موبایلش در خصوص خودکشی جستوجو میکند و بدتر از همه اینکه پسر شیطان صفت نیز برای دخترم ایجاد مزاحمت میکند.
با این ادعاها همزمان با پیگیریهای پلیسی برای ردیابی پسر شیطان صفت و بازجویی از سهیل، دختر دانشآموز نیز تحت مشاوره قرار گرفت تا از کابوسهای آن روز سیاه خارج شود.
دیدگاه کارشناسسرهنگ علیزاده رئیس مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان البرز گفت: تجربه دوستیهایی از این جنس لطمات روحی و روانی زیادی بر دختران خواهد گذاشت. رابطههای جنسی نامتعارف و نامشروع پس از مدتی باعث اختلالهای رفتاری شده و فرد را در انزوا رها خواهد کرد.
افسردگی و بحرانهای عاطفی از یک سو و برخوردهای خشونت بار خانواده از سوی دیگر نوجوان را در مسیر رفتارهای پیشبینی نشده، چون خودکشی سوق خواهد داد. تحقیقهای علمی نشان داده است اکثر این افراد سرانجام کارشان به ازدواج ختم نمیشود و اگر هم این اتفاق بیفتد پایداری زیادی نخواهد داشت و با وجود ازدواج آنها با افراد دیگرهم بهخاطر خاطره ناخوشایندی که در ذهن دارند، نمیتوانند رابطه خوبی با زوج خود برقرار کنند بنابراین والدین باید با ایجاد فضای رابطه دوستی در خانواده زمینه این نوع دوستیهای نامتعارف را پیشگیری کنند و اگر در این زمینه دچار مشکل شده و متوجه شدند فرزندانشان درگیر چنین مسائلی هستند باید با احتیاط رفتار کنند تا خدای نکرده ماجرای حادتری پیش نیاید. همچنین والدین میتوانند در چنین شرایطی از خدمات مشاوره مراکز مشاوره نیروی انتظامی که بهصورت رایگان در خدمت مردم است، استفاده کنند.
منبع: خرداد
کلیدواژه: حوادث کارگر ساختمان پسر جوان خانه شان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۹۷۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
همشهری آنلاین - حوادث: حدود یک ماه قبل خانواده مردی جوان به نام آرمان قدم در اداره پلیس آگاهی تهران گذاشتند و خبر از ناپدید شدن وی دادند. آنها می گفتند که آرمان در زمینه خرید و فروش ملک فعالیت دارد و آخرین بار برای انجام معامله کاری از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. با این شکایت، پرونده ای تشکیل شد و ماموران جست و جو برای یافتن آرمان جوان ۳۷ ساله را آغاز کردند.
یک ماه بعد
چند روز قبل رانندگانی که از حاشیه بزرگراهی در اطراف کرج عبور می کردند، چشمشان به پیکر نیمه جان مردی جوان افتاد که ناله می کرد و از مردم کمک می خواست. رانندگان به کمک مرد جوان رفتند و دیدند او با دست و پای خون آلود روی زمین افتاده و از شدت درد به خودش می پیچد. مرد مجروح شده برای درمان به بیمارستان انتقال یافت و پس از بهبودی قدم در اداره پلیس گذاشت و گفت او را گروگان گرفته و شکنجه اش داده اند. وی کسی نود جز آرمان همان پسر جوانی که یک ماه قبل خانواده اش گزارش ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند.
گروگانگیری
آرمان مرد جوان در توضیح ماجرا گفت: یک ماه قبل در یکی از محله های جنوب تهران، خودری پژویی راهم را سد کرد. سرنشینان آن ۴ نفر بودند که با تهدید مرا ربودند. آنها مرا به باغ متروکه ای در حاشیه تهران انتقال دادند و دست و پایم را بستند. در مدت این یک ماه، هر روز شکنجه ام می دادند. آنها ۱۰ میلیارد تومان پول برای آزادی ام می خواستند اما چنین مبلغی در حسابم نبود. در نهایت راضی شدند تا صد میلیون تومان پول بگیرند و مابقی را چک و سفته. به من گفتند که باید ظرف یک ماه این مبلغ را تهیه کنم در غیراینصورت مرا مجددا ربوده و جانم را می گیرند. سپس با بدنی نیمه جان در بیابان رهایم کردند تا با فروش خانه، مبلغی که آنها می خواستند را فراهم کنند اما من تصمیم به شکایت گرفتم.
شکایت از برادر
درحالیکه تحقیقات پلیسی زیر نظر قاضی سهرابی بازپرس جنایی تهران برای شناسایی و بازداشت آدم ربایان ادامه داشت، بار دیگر آرمان جوان گروگان راهی اداره پلیس شد و سرنخ تازه ای در اختیار تیم تحقیق قرار داد. او گفت: چند شب قبل مهمان خانه یکی از اقواممان بودم که در آنجا رازی فاش شد. یکی از بستگانم به من گفت که طراح آدم ربایی برادرم آرمین بوده است. من و برادرم در کار خرید و فروش ملک هستیم و مدتی قبل به اختلاف مالی برخوردیم. فکر می کنم پشت پرده گروگانگیری، یکی از آشنایانمان است که با اجیر کردن ۴ آدم ربا می خواسته به پول برسد اما موفق نشد.
با این شکایت، بازپرس جنایی دستور احضار مرد آشنا را صادر کرده است تا مشخص شود که او نقشی در گروگانگیری داشته یا نه.
کد خبر 848475 برچسبها سارق - سرقت گروگانگیری حوادث ایران